کرمان سرا

نمی دونم در چه حالی

ولی بدجور دلم هوای چشمای قشنگ و مهربونت را کرده....

بخدا خیلی دوستت دارم...

آ خ...

کاش یه ذره تو هم منو دوست داشتی...

اونوقت دلم برای دیدنت لک نمی زد...

عقده دیدنت روی دلم مانده...

من دیگه آرزوی دیدن تو ارزومه

دیوانه لحظه لحظه اش غنیمته

بی معرفت حداقل  حرف بزن

یه بار برا همیشه حرف دلت رو بزن 

بگو ازت بیزارم...

یه ذره منو ادم حساب کن

مگر چه میشه ؟

یه عمر شد که تو را دوست دارم...

تازه فهمیده ام....که

یه عمره  ازم متنفری...

عجیبه ...

واقعا اینقدر ضایع ام...

اینقدر حالت و بهم زدم که ارزش جواب ندارم...

نوشته ها و تصاویرت دگر از جنس من نیست...

این را با تمام وجودم حس می کنم...

عزیزترین عزیزم تو هستی

نازنین نازم تو هستی...

یک کلام جان من توهستی...